سال ها منتظر من...

الا ای دل نیک بنگر که زبان رمز چه رازی را با تو می گوید: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، این سخنی است که پشت شيطان را مي لرزاند و ياران حق رابه فيضان دائم رحمت او اميدوار مي سازد.
  • خانه 
  • ورود 
  • السلام عليك يا صاحب الزمان (عج) 

دوتا بچه بسیجی

27 تیر 1395 توسط سالها منتظر من...

یه غول عراقی رو همراه خودشون آورده بودن

و های های میخندیدن…

گفتم: این کیه؟؟
گفتند:عراقی.
گفتم:چطور اسیرش کردین؟؟
گفتند:از شب عملیات پنهان شده بوده
تشنگی بهش فشار اورده
وبا لباس بسیجی های خودمون اومده ایستگاه صلواتی شربت گفته
و بعد پول داده بود و اینطوری لو رفت.

 نظر دهید »

مامان من جایزه نمی خوام فقط بگو بابا بیاد!!!

27 تیر 1395 توسط سالها منتظر من...

 

دفتر را برد گذاشت رو به روش گفت: “بیا این همه نمره بیست”
بغض گلویم را گرفته بود؛ بغضی سنگین.
رو به قاب عکس کرد و گفت: مگه نگفتی هر وقت نمره بیست بگیرم جایزه می دی؟
بعد با اون چهره و نگاه معصومانه اش رو به من کرد و گفت: مامان من جایزه نمی خوام فقط بگو بابا بیاد خونه.
دیگه نتوانستم جلوی اشکم را بگیرم. رفتم قاب عکس عبدالله را از روی تاقچه برداشتم و گذاشتم توی کمد.

 

شـادی روح شــهدا صــلوات

 نظر دهید »

آیینه و شیشه

25 تیر 1395 توسط سالها منتظر من...

جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست …
عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می بینی؟
گفت: آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد.
بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟
گفت: خودم را می بینم !
عارف گفت: ولی دیگر دیگران را نمی بینی !
آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شده اند و آن چیزی نیست جز “شیشه”
اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی
این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن :
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آنها احساس محبت می کند.
اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت) پوشیده می شود، تنها خودش را می بیند !
تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوه ای را از جلو چشم هایت برداری، تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری …

 نظر دهید »

آنكس كه مصيبت ديد، قدر عافيت را مى داند

25 تیر 1395 توسط سالها منتظر من...

 

پادشاهى با نوكرش در كشتى نشست تا سفر كند، از آنجا كه آن نوكر نخستين بار بود كه دريا را مى ديد و تا آن وقت رنجهاى دريانوردى را نديده بود، از ترس به گريه و زارى و لرزه افتاد و بى تابى كرد، هرچه او را دلدارى دادند آرام نگرفت ، ناآرامى او باعث شد كه آسايش شاه را بر هم زد، اطرافيان شاه در فكر چاره جويى بودند، تا اينكه حكيمى به شاه گفت : ((اگر فرمان دهى من او را به طريقى آرام و خاموش مى كنم .))
شاه گفت : اگر چنين كنى نهايت لطف را به من نموده اى . حكيم گفت : فرمان بده نوكر را به دريا بيندازند. شاه چنين فرمانى را صادر كرد. او را به دريا افكندند. او پس از چندبار غوطه خوردن در دريا فرياد مى زد مرا كمك كنيد! مرا نجات دهيد! سرانجام مو سرش را گرفتند و به داخل كشتى كشيدند. او در گوشه اى از كشتى خاموش نشست و ديگر چيزى نگفت .
شاه از اين دستور حكيم تعجب كرد و از او پرسيد: ((حكمت اين كار چه بود كه موجب آرامش غلام گرديد؟ ))
حكيم جواب داد: ((او اول رنج غرق شدن را نچشيده بود و قدر سلامت كشتى را نمى دانست ، همچنين قدر عافيت را آن كس داند كه قبلا گرفتار مصيبت گردد.))

اى پسر سير ترا نان جوين خوش ننماند

معشوق منست آنكه به نزديك تو زشت است

حوران بهشتى را دوزخ بود اعراف

از دوزخيان پرس كه اعراف بهشت است 

فرق است ميان آنكه يارش در بر

با آنكه دو چشم انتظارش بر در

 نظر دهید »

راز واژگونى تخت و تاج شاه ظالم

25 تیر 1395 توسط سالها منتظر من...

پادشاهى نسبت به ملت خود ظلم مى كرد، دست چپاول بر مال و ثروت آنها دراز كرده ، و آنچنان به آنان ستم نموده كه آنها به ستوه آمدند و گروه گروه از كشورشان به جاى ديگر هجرت مى كردند، و و غربت را بر حضور در كشور خود ترجيح دادند. همين موضوع موجب شد كه از جمعيت بسيار كاسته شد و محصولات كشاورزى كم شد و به دنبال آن ماليات دولتى اندك ، و اقتصاد كشور فلج ، و خزانه مملكت خالى گرديد.

ضعف دولت او موجب جراءت دشمن شد، دشمن از فرصت بهره گرفت و تصميم گرفت به كشور حمله كند و با زور وارد مملكت شود:

هر كه فريادرس روز مصيبت خواهد

گو در ايام سلامت به جوانمردى كوش

بنده حلقه به گوش از ننوازى برود

لطف كن كه بيگانه شود حلقه به گوش

در مجلس شاه ، (چند نفر از خيرخواهان ) صفحه اى از شاهنامه فردوسى را براى شاه خواندند، كه در آن آمده بود:

((تاج و تخت ضحاك پادشاه بيدادگر (با قيام كاوه آهنگر) به دست فريدون واژگون شد. )) (تو نيز اگر همانند ضحاك باشى ، نابود مى شوى .)
وزير شاه از شاه پرسيد: آيا مى دانى كه فريدون با اينكه مال و حشم  نداشت ، چگونه اختياردار كشور گرديد؟
شاه گفت : چنانكه (از شاهنامه ) شنيدى ، جمعيتى متعصب دور او را گرفتند، و او زا تقويت كرده و در نتيجه او به پادشاهى رسيد.
وزير گفت : اى شاه ! اكنون كه گرد آمدن جمعيت ، موجب پادشاهى است ، چرا مردم را پريشان مى كنى ؟ مگر قصد ادامه پادشاهى را در سر ندارى ؟

همان به كه لشكر به جان پرورى

كه سلطان به لشكر كند سرورى

شاه گفت : چه چيز باعث گرد آمدن مردم است ؟

وزير گفت : دو چيز؛ 1- كرم و بخشش ، تا به گرد او آيند. 2- رحمت و محبت ، تا مردم در پناه او ايمن كردند، ولى تو هيچ يك از اين دو خصلت را ندارى :

نكند جور پيشه سلطانى

كه نيايد ز گرگ چوپانى

پادشاهى كه طرح ظلم افكند

پاى ديوار ملك خويش بكند

شاه از نصيحت وزير خشمگين و ناراحت شد، و او را زندانى كرد. طولى نكشيد پسر عموهاى شاه از فرصت استفاده كرده و خود را صاحب سلطنت خواندند و با شه جنگيدند، مردم كه دل پرى از شاه داشتند، به كمك پسر عموهاى او شتافتند و آنها تقويت شدند و براحتى تخت و تاج شاه را واژگون كرده و خود به جاى او نشستند، آرى :

پادشاهى كو روا دارد ستم بر زير دست

دوستدارش روز سختى دشمن زورآور است

با رعيت صلح كن وز جنگ ايمن نشين

زانكه شاهنشاه عادل را رعيت لشكر است

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 13
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 24

السلام علی الحسین (ع) و علی علی بن الحسین (ع) و علی اولاد الحسین (ع) و علی اصحاب الحسین (ع)

الا ای دل نیک بنگر که زبان رمز چه رازی را با تو می گوید: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، این سخنی است که پشت شيطان را مي لرزاند و ياران حق رابه فيضان دائم رحمت او اميدوار مي سازد.

یک جرعه تدبر

آیه قرآن

جملات قصار رهبر

بگو چه کنم؟

وصیت شهدا

ذکر ایام هفته

کد ذکر ایام هفته
تعجیل در فرج آقا و صاحبمون حضرت ولی عصر(عج) صلوات. اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

دعای فرج

دعای فرج

آخرین مطاب

  • غافل نشویم...
  • اصلاح واقعی...
  • سواد رسانه‌ ای یعنی چه؟!
  • عشق به هر چیز...
  • زینت خانه مهتاب به دنیا آمد...
  • چهار چیز محوکننده گناهان
  • ای شهدا شرمنده ایم...
  • کیمیای درد...
  • جاااااااااااانم فدااااااااات ای حضرت ماه.......
  • گرمای درونی
  • ملکه
  • دلتنگی...
  • پوشیدگی...
  • کوتاه ترین دعا...
  • فرزند
  • گرمای درونی
  • جمله ای کلیدی از آیت الله بهجت ره
  • تلنگر
  • چه چیز تو را مغرور کرده است؟!
  • سنگی که بعد از ۱۳ هزار سال به پایان جهنم رسید!

دانشنامه مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

کد تغییر شکل عکس ها

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس